امام رضا
11 اردیبهشت 1394 توسط دریاوآب
دختر بچه ای معلول شفا گرفته بود ، آوردنش پرسیدم : چی دیدی میشه بگی ؟
با آرامش خاص گفت ، فقط به پدرم بگو بیاد به پدرش گفت : آقایی نورانی به سرم دست کشید
و گفت؛ « به پدرت بگو به خواهرم چیزی نگوید آبرو داری کند » اشک پدر ریخت رو به من کرد
و گفت : وقتی دخیل بستم به امام رضا گفتم؛ می خوای دخترمو شفا ندی ، نده…
ولی اگه برگردم میرم قم به خواهرت گلایه میکنم… . .
السلام علیک یا امام الرئوف